اربعین که می‌رسد، به چهل روز سختیِ گذشته برای کاروان فکر می‌کنم ...
و به زینب (س) و تمامِ عظمت سختی‌هایش.

    

این روزای آخر، پیرُ خمیده ام کرد
ای هستی زینب، دوریت شهیدم کرد

با دستای بسته، از کربلا رفتم
پاشو بپرس از من بی تو کجا رفتم

یادته اون لحظه ی آخر که برات میخوندم
کجا میخوای بری؟ چرا، منُ نمیبری؟
حسین ... این دم آخری، چقدر شبیه مادری

 

حالا منم شبیه مادرت شدم، پاشو نگاه کن
منم مثل بقیه پرپرت شدم، پاشو نگاه کن
عزادار سه ساله دخترت شدم، پاشو نگاه کن

حسین، خواهرت اومده، پاشو داداشِ بی‌سرم
حسین، حالا پاشو ببین چقدر، شبیه مادرم ...


× من پر از "یا لیتنی" یم،
تو کجایی، من کجایم ... ؟